نشسته ام در کنار دهلیز و بطن قلب عزیزانم ،مراقبت می کنم دریچه ها را ! نکند یادشان برود  باز شوند،بسته شوند،  به موقع!

حواسم به سلولهای سرطانی دهان مادرم هست ،

زورم نمی رسد، التماس می کنم ،نامردها تکثیر نشوید!

چه دنیای دهشت زایی است ، رحم  و مروت سرش نمی شود ، می تازد!

ضعیفی ؟باید بروی ! بی مروت نمی داند ،احساسی هست ،خاطراتی هست،.  عشقی ، علاقه ای !

کاش می دانستم آن بالاها چه خبر است سرگردان و حیران شده ام ،دیگر زورم نمی  رسد ،

شاید وقت رفتن است

امیدم تنها اما به اوست .


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فلش مموری تبلیغاتی خرید و فروش دامنه رنک دار سوفی فروشگاه اورج کالا عرضه کننده محصولات ال جی ، سامسونگ ماه بالای سر تنهایی ست دلتنگی های یک زن pouya0090 ماجراهای من و خودم! منتا